نفس ما پرنیا جاننفس ما پرنیا جان، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

* نفس ما *

این وبلاگ دختر زیبا و عزیز ماست.سعی میکنم خاطرات کودکی اش را اینجا ثبت کنم تا بماند به یادگار و بخواند و به یاد بیاورد روزهای شیرین کودکی را

مهد نرفتن پرنیا

سلام دخترنازنینم پرنیای عزیزم  تو این مدت از بعد از تعطیلات عید نوروز تا الان تقریبا همش درگیر مهد شما بودیم حتی فرصت نشد یه مسافرت بریم . اول که همش مریض میشدی الان که تازه یه کم بدنت مقاوم شده و کمتر مریض میشی  با اتمام سال تحصیلی مهد دیگه علاقه ای به رفتن به مهدت نداری .گریه میکنی که دوست ندارم برم .و به زور باید ببریمت قبلا صبح زود که صدات میزدیم راحت بیدار می شدی و آماده میشدی اما الان گریه و زاری راه میندازی و حتی نمیزاری لباس بپوشم به تنت و موهاتو شونه کنم .اوضاعی داریم.  الان دو هفته ای میشه که اینجوری شدی و من خیلی نگرانتم  حتی با خاله ات هم که صحبت کردم اونم منوجه تغییر رفتارت شده و تعجب کرده بود ...
24 خرداد 1396

مریضی های مکرر دختری

سلام نفس مامان  تقریبا یک ماه میشه که میری مهد البته اینم بگم که تصمیم گرفتیم شما رو ببریم مهد خلوت تر .مهد حوض نقاشی ثبت نامت کردیم  اونجا رو خیلی دوست داری اما متاسفانه تو  این فاصله چهار بار مریض شدی  دقیقا سه چهار روز که میری مهد سه چهار روز مریض میشی و من بابت این موضوع خیلی نگرانم البته دکترت نظرشون اینه که تا چند ماه روالت همینه بدلیل این که تا الان خیلی مواظبت بودیم و خیلی پاستوریزه هستی .امیدوارم هر چه زودتر سیستم ایمنی بدنت قوی و قویتر شه و کمتر مریض شی . من وبابایی مردد شدیم که بفرستیمت مهد یا نه ؟اما صحبتهای آقای دکتر ما رو قانع کرد .به هر حال شما باید تو اجتماع باشی و بقول دکترت اگه الان نفرستیمت...
1 خرداد 1396
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به * نفس ما * می باشد